اشتقاق اسم فاطمه از اسم فاطر و فاطم خداوند
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ قَالَ: «یَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ آدَمَ لَمَّا رَأَى النُّورَ سَاطِعاً مِنْ صُلْبِهِ إِذْ کَانَ اللَّهُ نَقَلَ أَشْبَاحَنَا مِنْ ذِرْوَةِ الْعَرْشِ إِلَى ظَهْرِهِ رَأَى النُّورَ وَ لَمْ یَتَبَیَّنِ الْأَشْبَاحَ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ؟
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنْوَارُ أَشْبَاحٍ نَقَلْتُهُمْ مِنْ أَشْرَفِ بِقَاعِ عَرْشِی إِلَى ظَهْرِکَ وَ لِذَلِکَ أَمَرْتُ الْمَلَائِکَةَ بِالسُّجُودِ لَکَ إِذْ کُنْتَ وِعَاءً لِتِلْکَ الْأَشْبَاحِ فَقَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ لَوْ بَیَّنْتَهَا لِی فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: انْظُرْ یَا آدَمُ إِلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَنَظَرَ آدَمُ وَ وَقَعَ نُورُ أَشْبَاحِنَا مِنْ ظَهْرِ آدَمَ عَلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ فَانْطَبَعَ فِیهِ صُوَرُ أَشْبَاحِنَا کَمَا یَنْطَبِعُ وَجْهُ الْإِنْسَانِ فِی الْمِرْآةِ الصَّافِیَةِ فَرَأَى أَشْبَاحَنَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَشْبَاحُ یَا رَبِّ؟
فَقَالَ: یَا آدَمُ هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِی وَ بَرِیَّاتِی هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِیدُ الْمَحْمُودُ فِی أَفْعَالِی شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فَاطِمُ أَعْدَائِی عَنْ رَحْمَتِی یَوْمَ فَصْلِ قَضَائِی وَ فَاطِمُ أَوْلِیَائِی عَمَّا یَعْتَرِیهِمْ وَ یَشِینُهُمْ [یَعُرُّهُمْ وَ یُسِیئُهُمْ] فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِی وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ [هَذَان الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ]وَ أَنَا الْمُحْسِنُ [وَ] الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا اسْماً [اسمیهما]مِنِ اسْمِی هَؤُلَاءِ خِیَارُ خَلِیقَتِی وَ کِرَامُ بَرِیَّتِی بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِی وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِیبُ فَتَوَّسَلْ إِلَیَّ بِهِمْ.
یَا آدَمُ وَ إِذَا دَهَتْکَ دَاهِیَةٌ فَاجْعَلْهُمْ إِلَیَّ شُفَعَاءَکَ فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی قَسَماً حَقّاً لَا أُخَیِّبُ بِهِمْ آمِلًا وَ لَا أَرُدُّ بِهِمْ سَائِلًا فَلِذَلِکَ حِینَ زَلَّتْ مِنْهُ الْخَطِیئَةُ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ غَفَرَ لَهُ…».
ترجمه:
حضرت على بن الحسین(علیهما السلام) فرمودند: پدرم از پدر خود از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کرد که فرمود: اى بندگان خدا، آدم(علیه السلام) دید نوری از صلب او میدرخشد – چون خداوند اشباح ما را از بالاى عرش به صلب او منتقل کرده بود- او آن نور را مشاهده کرد اما اشباح را واضح ندید. به خداوند عرض کرد: خدایا این نورها چیست؟
خداوند فرمود: نورِ اشباحى است که از بهترین بقعههای عرشم به صلب تو منتقل کردهام و به همین جهت ملائکه را دستور دادم به تو سجده نمایند چون تو ظرف و محل برای این اشباح بودى.
آدم(علیه السلام) گفت: پروردگارا، ای کاش این اشباح را برایم آشکار نمایی.
خداوند فرمود: آدم! نگاه کن به بالاى عرش. آدم(علیه السلام) نگاه کرد؛ نور اشباح ما از صلب آدم به بالاى عرش افتاد و صورتِ اشباح ما در عرش نقش بست مثل آینۀ صاف که در آن چهره انسان نقش مىبندد. او اشباح ما را مشاهده کرد و عرض کرد: خدایا، این شبحها چیست؟
خداوند فرمود: این اشباح، بهترین خلق من هستند؛ این محمّد است و من حمید محمود [ستایش شده] در افعالم هستم. یک اسم از اسمهاى خود براى او جدا کردهام و این على است و من على عظیم هستم اسمى از نامهاى خود براى او جدا کردهام و این فاطمه(علیها السلام) است و من فاطر آسمانها و زمینهایم و جدا کننده دشمنان خود از رحمتم در روز قیامت و جداکننده دوستانم از عیبهایی که بر آنها عارض میگردد. براى او یک اسم از اسمهاى خود جدا کردم و این حسن و این حسین است و من محسن نیکوکارم یک اسم از اسمهاى خود براى آن دو جدا کردهام. اینها بهترین مخلوق من و کریمان از خلق من هستند. به وسیلۀ آنها [نعمتها را] باز پس میگیرم و به وسیلۀ آنها میبخشم و به آنها کیفر میکنم و به وسیله آنها ثواب میدهم. ای آدم! به وسیلۀ آنها به من توسل کن
ای آدم! هر گاه ناراحتى بزرگی به تو رسید آنها را شفیع خود [در نزد من] قرار بده. من سوگند یاد کردهام بر خود سوگندى حق که کسىکه به واسطۀ ایشان امیدى داشته باشد ناامید نکنم و کسیکه به واسطۀ ایشان از من درخواستى نماید رد نکنم به همین جهت وقتى از آدم(علیه السلام) لغزشى سر زد خدا را به واسطه آنها خواند و خدا توبۀ او را پذیرفت و او را بخشید.
منابع:
تفسیر امام عسکری، ص۲۱۹- ۲۲۱؛ مسائل العکبریه، شیخ مفید، ص۲۸؛ محتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۲۷۵؛ تأویل الآیات، استر آبادی، ج۱، ص۴۴ – ۴۵؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۱۵ – ۱۱۶؛ تفسیر برهان، علامه بحرانی، ج۱، ص۱۹۶ – ۱۹۷؛ غایة المرام، علامه بحرانی، ج۴، ص۱۷۸ – ۱۷۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۲۶، ص۳۲۶ -۳۲۸ و ج۱۱، ص۱۵۰ – ۱۵۱؛ تفسیر کنز الدقائق، شیخ محمد قمی مشهدی، ج۱، ص۳۷۶ – ۳۷۸.
منبع اهل تسنن: ینابیع المودة، قندوزی، ج۱، ص۲۸۹.
همچنین:
عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ الْتَفَتَ إِلَى یَمْنَةِ الْعَرْشِ فَإِذَا فِی النُّورِ خَمْسَةُ أَشْبَاحٍ سُجَّداً وَ رُکَّعاً. قَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ هَلْ خَلَقْتَ أَحَداً مِنْ طِینٍ قَبْلِی؟ قَالَ: لَا یَا آدَمُ. قَالَ: فَمَنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْأَشْبَاحِ الَّذِینَ أَرَاهُمْ فِی هَیْئَتِی وَ صُورَتِی؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ. هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ شَقَقْتُ لَهُمْ خَمْسَةَ أَسْمَاء مِنْ أَسْمَائِی لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لاَ الْعَرْشَ وَ لَا الْکُرْسِیَّ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا الْمَلَائِکَةَ وَ لَا الْإِنْسَ وَ لَا الْجِنَّ؛ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ. آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ مَحَبَّةِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِی وَ آلَیْتُ بِعِزَّتِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ بِمِثْقَالِ ذَرَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ بُغْضِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ نَارِی وَ لَا أُبَالِی. یَا آدَمُ، هَؤُلَاءِ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی بِهِمْ أَنجیهِم وَ بِهِمْ أَهْلَکُهُمْ فَإِذَا کَانَ لَکَ إِلَیَّ حَاجَةٌ فَبِهؤُلاءِ تَوَسَّل. فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: نَحْنُ سَفِینَةُ النَّجَاةِ مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَا وَ مَنْ حَادَّ عَنْهَا هَلَکَ فَمَنْ کَانَ لَهُ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ فَلْیَسْأَلْ بِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ»؛
ترجمه:
از پیامبر اکرم نقل شده است که فرمود: زمانی که خداوند تعالی آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او دمید آدم توجهی به سمت راست عرش کرد. او پنج شبح نوری مشاهده کرد که در حال سجده و رکوع بودند. آدم به خداوند عرض کرد: خداوندا، آیا کسی را قبل از من از خاک آفریده بودی؟ خداوند فرمود: نه. آدم گفت: این پنج شبح که در شکل و ظاهر من هستند کیستند؟ خداوند فرمود: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که اگر نبودند تو را نیز نمیآفریدم. برای این پنج تن از پنج نام خود نامی جدا کردهام. اگر اینها نبودند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و آسمان و زمین و ملائک و انسانها و اجنّه را خلق نمیکردم. من محمودم و این محمد است. من عالی هستم و این علیست. من فاطرم و این فاطمه است. من احسانم و این حسن است و من محسنم و این حسین است. به جان خودم سوگند هرکس به اندازۀ ذرهای از محبت اینها در قلبش داشته باشد وارد بهشت میکنم. سوگند به جانم، اگر کسی به اندازۀ ارزنی بغض و کینه نسبت به آنان داشته باشد او را وارد آتش میکنم و باکی از این کار ندارم. ای آدم، اینان بندگان برگزیدۀ من هستند که نجات و هلاک الهی به واسطۀ آنهاست. اگر حاجتی به درگاه ما داشتی به آنان متوسل شو. پیامبر در ادامه فرمود: ما کشتی نجاتیم که اگر کسی بر آن سوار شود نجات یابد و هرکس منحرف شود هلاک گردد. اگر کسی حاجتی از خدا داشته باشد به وسیلۀ ما اهل بیت درخواست کند.
منبع اهل تسنن: فرائد السمطین، جوینی، ج۱، ص۳۶.
اشتقاق اسم فاطمه از اسم فاطر خدا با این عبارت «أنا الفاطر و هذه فاطمه» در این منابع آمده است:
علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۳۵؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۵۰۱؛ دلائل الامامه، طبری، ص۴۴۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۵، ص۱۵؛ قصص الانبیاء، قطب راوندی، ص۴۸؛ در النظیم، یوسف بن حاتم عاملی، ص۷۶۳؛
منابع اهل تسنن: مناقب، ابن مغازلی، مخطوط (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی، ج۹، ص۱۰۵) عسل المصفی، عاصمی، ج۲، ص۳۶۴؛ نزهة المجالس، صفوری شافعی، ج۲، ص۲۳۰ (بنابر نقل شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی، ج۹، ص۲۶۰)؛
برگرفته از سایت علمی تخصصی حضرت فاطمه زهرا (س)