فاطمه الزهرا

وبلاگ آشنایی با حضرت فاطمه زهرا(س)

فاطمه الزهرا

وبلاگ آشنایی با حضرت فاطمه زهرا(س)

وبلاگی جهت معرفی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و آشنایی مختصر با مقام ایشان

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

فاطمه (س) ، آینه جمال و جلال الهی

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ق.ظ

فاطمه کیست؟

فاطمه سلام الله علیها را به اوصاف و القابی ستوده اند؛ او ولی خداست، محل اسرار رب العالمین است، دختر ولی خدا، پیامبر (ص) است و همسر ولی دیگر خدا، امیرمؤمنان (ع) و مادر اولیای خدا از حضرات ائمه و معصومان (ع) است. او ذخیره بزرگ الهی و ذخیره دار حجت خداوند است

نور چشم رسول است، دردانه خدیجه کبری (س) است، معجزه تربیت محمد ص است و پرورنده امامان و حجت های الهی، مهدی عج ذخیره امت و بقیه الله فی الارض از فاطمه س پدید آمده، فاطمه س مظهر عفت است، مظهر طهارت نفس، تقوا، مظهر حلم و متانت، ادب، خدمت، مظهر شجاعت، مظهر عصمت، مظهر مظلومیت، مظهر حق طلبی، مظهر مبارزه و سیاست، مظهر عبادت، مظهر عشق به خدا، مظهر رحمت و مظهر اشک و آه و ناله، مظهر عصیان علیه ظلم و تجاوز و مظهر قهر علیه دشمنان خدا.

فاطمه برتر از فرشتگان و پیامبران:
فاطمه س انسان است ولی تعبیرات دیگران، از جمله رسول خدا ص درباره او تعبیر فرشته ای است در صورت انسان. فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة (بحارالانوار ج43 ص91) و بر اساس پاره ای از دیگر روایات او فوق فرشته است و حتی فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسیه اش بهره می گرفتند. کدام فرشته است که خدای را چون فاطمه س با تمام وجود پرستیده باشد؟

و با آن همه علم و ایمان و اخلاص در پیشگاه او به خضوع و خشوع بایستد؟ و کدام فرشته است که پیک الهی در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا ص باید از او اجازه ورود بطلبد. به نص بسیاری از احادیث و روایات فاطمه س از بسیاری از انبیای گذشته افضل بود، و حتی روایات ما در این زمینه استثنایی قائل نشده اند

پاره ای از روایات گویند که پیامبران حتی همشأن و همتای فاطمه س در ازدواج نبودند و اگر علی نبود برای فاطمه س کفوی نبود. کوشش و تلاش انسان ها زمینه ساز اوجهاست و انسان در سایه آن تلاش ها می تواند قدرت توان گیرد، به پرواز در آید.

در آدمی قدرت سیری است از منهای بی نهایت تا به اضافه بی‌نهایت. آنجا که جای رشد است اگر آدمی در آن گام نهد تا اعلی علیین به پیش می رود و به جایی می رسد که فرشته وحی گوید: لو دنوت انملة لاحترقت (انوارالتنزیل آیات تحریم)؛ (اگر به میزان گام مورچه ای قدم فراتر گذارم خواهم سوخت)، به جایگاه بلند ثمّ دنی فتدلی فکان قاب قوسین اوادنی(نجم8) برسد

و آنجا که جای سقوط است اگر در آن افتند تا اسفل سافلین سقوط خواهند کرد (ثم رددناه اسفل سافلین) و در گزینش دو مسیر حق، انتخاب با خود انسان است. فاطمه س راه اول را برگزید و همسر نوح طریق دوم را و دیگر انسانها هم در بین دو مسیرند یا به این نزدیکترند و یا به آن. جایگاه ستودنی فاطمه :
فاطمه س را نزد پیامبر احترامی عظیم بود بسی فراتر از احترام پدری به دخترش و این به گونه ای بود که حیرت دیگران را برمی انگیخت. او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را می بوسید و به گفته عایشه هرگاه که فاطمه س بر پیامبر وارد می شد رسول خدا به احترامش از جا برمی خاست و پیشانی او را می بوسید (ذخائرالعقبی ص41)

و یا در حین ورود از او جداً استقبال می کرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش می فرمود. در شأن وصف فاطمه س و در انتساب او به خودش پیامبر کلمات والا و عجیب به کار می‌‌برد. گاهی می فرمود فاطمه س یک شاخه گل است (ریحانه) زمانی می فرمود فاطمه س پاره تن من است بضعه مِنّی و گاهی می فرمود فاطمه س عزیزترین مردم به نزد من است. (منتهی الامال ص132)

یا می فرمود هر که فاطمه س را شادان کند مرا شادان کرده است، و هر که فاطمه س را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه که شادی و غضب من، یا محبت و آزارم، همانند محبت و آزار خداوند است. حتی در پاسخ به سئوال فاطمه و علی س از پیامبر که کدام محبوبتر و عزیزترند؟ فاطمه احبُّ الی منک و انت یا علی اعزّ علی منها فاطمه از تو نزد من محبوبتر است و تو ای علی! از فاطمه نزد من عزیزتری

و این گونه سخنان از یک سو شأن فاطمه س را نشان می دهد و از سویی دیگر درس تربیتی است برای پدران و مادران در رابطه با دخترشان که او را به حساب آورند و وزن و قدر او را کمتر از پسر ندانند، تعصبهای ناروا را درباره دختران نادیده بگیرند و... ضمن اینکه این سخنان می تواند نوعی پیشگیری از جرأت خصم بر فاطمه س باشد تا به او جسارتی نکنند.

شکیبایی فاطمه در پاسخ به سؤالات زنی به حضور حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و گفت: من مادر پیر و ناتوانی دارم که مسئله ای مربوط به نماز برای او پیش آمده و نسبت به احکام نمازش دچار شبهه و اشتباه شده است به همین جهت مرا به نزد شما فرستاده که از شما بپرسم. حضرت فاطمه (س) به پرسش او پاسخ داد. او بار دوم پرسید، حضرت جواب داد، بار سوم پرسید، حضرت پاسخ داد

به همین گونه تا ده بار مسائل خود را پرسید و حضرت به او جواب داد: تا اینکه آن زن از زیادی پرسش های خود خجالت زده و شرمنده شد، عرض کرد: ای دختر رسول خدا! شما را با سؤالات مکرر خود اذیت کردم. بیش از این به شما زحمت نمی دهم. حضرت با تحمل و صبر و بردباری فرمود: هر چه می خواهی بپرس، آیا اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را به پشت بامی ببرد و صدهزار دینار اجرت بگیرد، این کار بر او دشوار است و سنگینی می کند؟ عرض کرد: خیر

حضرت فرمود: من برای پاسخ به هر یک از این پرسش ها بیش از آن چه میان زمین و عرش الهی پر از مروارید و جواهر شود، مزد و پاداش می گیرم. پس من سزاوارترم به این که این کار برای من سنگین و سخت نباشد و احساس دشواری نکنم

من از پدرم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: همانا علما و دانشمندان شیعه ما در روز قیامت در حالی محشور می شوند که به اندازه بار علم و دانش و کوششی که در راه ارشاد و هدایت بندگان خدا برداشته اند، بر قامت شان خلعت های کرامت و بزرگواری پوشانده می شود. تا آن مرتبه که به هر یک از آنها هزاران حله نورانی اعطا شود - محجه البیضاء، ج1، ص۳۰

فاطمه (س) ، آینه جمال و جلال الهی

چهارده معصوم، مظاهر تمام و کمال خداوند
بی گمان برای خداوند مظاهر تمام و کمالی است که از آنان به چهارده معصوم (ع) یاد می شود. این انوار الهی به سبب همین ویژگی بر عرش الهی احاطه دارند، چنان که خداوند این گونه است

از این رو، هر آفریده ای از ایشان صدور می یابد و هر آفریده ای از مجرای ایشان فیض وجود می برد و در بازگشت از سیر من الله الی الله که در آیه انالله و اناالیه راجعون بر آن تصریح شده از دایره ربوبیت و پروردگاری ایشان به سوی خداوند باز می گردد و منتهای سیر عروجی و صعودی همگان نیز این وجودات نوری الهی هستند چرا که الی ربک الرجعی و الی ربک المنتهی و از آن جایی که نفس علی(ع) و پیامبر(ص) به حکم آیه مباهله یکتا و یگانه است، فاطمه(س) نیز به حکم این کلیت قرآنی، مظهری از مظاهر همین ربوبیت کلی و مظهریت تمام و کمال الهی است.

از این رو وی بر همه زنان و مردان بلکه همه جهانیان برتری دارد. مراد و مقصود از جهانیان تنها جهان دنیا و یا آخرت نیست، چنان که تنها جهان انس و جن دو موجود شریف خداوندی نمی باشد، بلکه مراد از جهانیان، همه ما سوی الله است

بر این اساس گفتن این که وی اشرف مخلوقات است به حکم همان اتحاد و یگانگی و یکتایی نفوس آن حضرت (ع) با نفس محمدی(ص) است. زهرا(س) به فرموده اشرف هستی حضرت محمد(ص) پاره وجودی آن حضرت است. (اثبات الهداه،ج 2، ص 363 و بحارالانوار، ج 76، ص 355)

فاطمه (س) آینه تمام نمای جمال وجلال الهی است، چنان که چهارده معصوم از این انوار الهی، این گونه هستند. آن حضرت (س) هم چنین مانند خداوند، جمال و رحمت وی برجلال و غضب او پیشی می گیرد، ولی این دلیل نمی شود تا آن حضرت (س) در مقام جلال، تجلی و ظهور نیابد. از این رو خشم و غضب فاطمی، مظهر تمام و کمال غضب الهی است

فاطمه ای که بضعه الرسول (ص) و فرزندانش ثمر فواد و میوه جان پیامبر (ص) و همسرش نور بصر پیامبر (ص) است و فرزندانش امنای رب و ریسمان کشیده میان خالق و مخلوق هستند و تنها اعتصام به این حبل و آویختن به این ریسمان نجات بخش است و تخلف از آن سقوط در دوزخ خشم الهی می باشد (بحارالانوار، ج 76، ص355) خشم فاطمی تجلی همین جلال الهی است

از این رو پیامبر (ص) بارها و بارها می فرماید: فاطمه (س) پاره تن، جگر گوشه من، تمام احساس و شعور من، شاخه ای از انوار من است (بحارالانوار، ج43، ص54) هرکه او را مسرور کند، مرا شاد کرده و هرکه او را بیازارد و اذیت کند مرا آزرده و اسائه ادب نموده است؛ (بحارالانوار، ج43، ص32 و 54)

چرا که محبت فاطمی(س) مظهر محبت خداوند و خشم فاطمی مظهر خشم الهی است. اگر تاسف موسی(ع) تاسف الهی است و خداوند به صراحت می فرماید: فلما آسفونا انتقمنا؛ زمانی که مأیوس و نومید شدیم از ایشان، انتقام گرفتیم، چگونه سخط و خشم فاطمی که مظهریت تمام و کمال دارد و حتی حضرت موسی(ع) از صادر شده های آن انوار و مأموران آنان است، سخط الهی نیست؟

لذا حضرت پیامبر(ص) به صراحت می فرماید: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ ای فاطمه! خداوند به خشم تو خشم می کند و به خشنودی تو خشنود می شود. (بحارالانوار، ج43، ص19و الغدیر، ج3، ص 180)

عصمت فاطمه(س)

این که در این روایات و روایات معتبر دیگر، خشم و خشنودی فاطمه(س) با خشم و خشنودی پیامبر(ص) یا خداوند یکی دانسته شده، از این روست که آن حضرت در مقام عصمت است و کسی که در مقام عصمت است می تواند این گونه باشد چرا که رنجش وی رنجش خدا و خشنودی وی خشنودی خداست

این بدان معناست که فاطمه(س) مظهریت جلال و جمال الهی است، چرا که نخست خداوند خشم می گیرد و این خشم در فاطمه(س) ظاهر می شود و یا خداوند از کسی و یا چیزی راضی و خشنود می شود و فاطمه(س) آن خشنودی را نشان می دهد

آن حضرت(س) مظهر تمام ما تشاوون الا ان یشاء الله است؛ یعنی تنها چیزی را می خواهد که خدا خواست. آن حضرت(س) بی گمان از فرشتگان، برتر و بالاتر است بنابراین در مرتبه بالاتر از ایشان در مقام اطاعت و مظهریت وارد می شود.

پس اگر خداوند درباره فرشته می فرماید: لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛ آنان درهیچ کاری بر خداوند سبقت و پیشی نمی گیرند و به همان چیزی که مأمورند عمل می کنند (انبیاء27) آن حضرت(س) نیز این گونه است. بنابراین گریه فاطمه(س) بیانگر خشم و جلال الهی و مظهر آن است،

لذا اهل مدینه می ترسند و می خواهند تا گریه را کم کند تا جلال الهی به چشم نیاید و آنان سرگرم دنیا شوند یعنی زمانی که تمام امت و خشم خداوندی را سبب گشتند بتضافر امتک علی هضمها، (کافی، ج1، ص459)؛

البته از آن جایی که انواری چون انوار فاطمی، مظهر تمام و کمال الهی هستند، خشمهایشان همواره مبسوق به خشم الهی است و از خود چیزی ندارند. وقتی آن انوار خشم می گیرند ما درمی یابیم که خداوند خشم گرفته و وقتی خشنود می شوند درمی یابیم که این خشنودی مسبوق به خشنودی خداوندی است.

فاطمه(س) مظهر خورشید هستی از آنجاییکه انوار معصومان(ع) در روز قیامت، مظهر خورشید هستی است و در حقیقت الله نور السموات و الارض این گونه در قیامت تجلی می کند. مردمان را نرسد که چشم در چشم خورشید کنند

از اینرو به فرمان ارشادی به ایشان حکم می شود تا برای در امان ماندن از آسیب انوار وجودی فاطمی (س) چشم هایشان را ببندند تا از شدت نور وجودی ایشان کور نشوند: اذا کان یوم القیامه نادی مناد ....... العین کالبرق اللامع؛ روز قیامت که میشود منادی از درون عرش ندا می کند:

ای مردم که در قیامت و محشر جمع شده اید! سرهای خود را به زیر افکنید و چشمانتان را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد(ص) از صراط بگذرد. در این حال، فاطمه با هفتاد هزار حوری همراهش مانند برق درخشان از صراط می گذرد. (ذخایر العقبی ص48 و مناقب علی ص355)

چون در قیامت شریعتی نیست، لذا مراد آن نیست تا مسئله حجاب مطرح باشد و مردم برای رعایت عفاف و حجاب و محرم و نامحرم این گونه رفتار کنند بلکه از آن روست که درخشش وجودی و نوری آنان مردمان را کور می کند و آنان تحمل جمال الهی را که در فاطمه تجلی و مظهریت یافته ندارند .

زهرا (س)؛ نور عظمت الهی

آنچه مسلّم است اهل بیت (ع) همه نور واحدند و همگی دارای همین مقام و منزلتند. ولی در میان این چهارده نور عرشی، حضرت صدیقه کبری (س)، یک خصیصه ممتاز و ویژگی خاصی دارد و آن ویژگی، موضوع زن بودن آن حضرت در میان آن ودایع الهیه است و زن، مقتضای سرشت و طبیعتش، مستور بودن و محجوب بودن از اغیار است و تنها محارمش می‌توانند از جمال او آگاه باشند

مستور بودن و در حجاب بودن لازمه طبیعت زن است و لذا حضرت صدیقه کبری، از همه عوالم مستور است. هیچ کس نمی‌تواند از حقیقت کمال و جمال او آگاه شود و تنها محارمش یعنی پدر و همسر و فرزندانش توانایی آگاهی از جمال و جلال او را دارند. از دیگران، حتی از انبیاء و فرشتگان و حتی از انبیای اولواالعزم، محجوب است.

آری، همه نسبت به او نامحرم‌اند، البته منظور نامحرم تکوینی است؛ یعنی مقام و مرتبه قرب او به عالم ربوبیت حضرت حق به قدری بالاست که انبیاء و رسل نیز توانایی درک آن مقام و مرتبه را ندارند و از کنه جمال او بی‌خبرند

آری، به این معنا همه عوالم، منهای پدر و همسر و فرزندان معصومش نسبت به او نامحرم‌اند و لذا روز قیامت وقتی آن پرده‌نشین حرم حضرت حق می‌خواهد از عرصه محشر عبور کرده و به موقف خاص خودش برسد، ندا از جانب خدا می‌رسد: یا معشر الخلائق، غضوا أبصارکم حتی تجوز فاطمه؛ چشمها را فرو افکنید تا فاطمه عبور کند

مقام فاطمه(س)

حضرت زهرا سلام الله علیها یک افتخار است برای همه عالم، نه فقط برای شیعه، نه فقط برای عالم اسلام، نه فقط برای ائمه طاهرین (ع)، بلکه آن حضرت برای پدر بزرگوارش نیز مایه سربلندی و افتخار به شمار می‌رود. ایشان پدری دارد مثل پیامبر اکرم که خاتم الانبیاء بود. پیغمبری که همه پیامبران به وجود او افتخار می‌کردند، وجود مبارکی که خود خداوند متعال به او افتخار می‌کند و نظیرش در عالم وجود نیامده و نخواهد آمد

حضرت صدیقه طاهره مادری دارد مانند حضرت خدیجه که در مورد ایشان هم باید بگوییم یک افتخار برای همه انسانها و مخصوصاً برای تمامی خانمها می‌باشد. در باره حضرت خدیجه همین مقدار بس که پیغمبر اکرم می‌فرمودند: پیروزی اسلام، مرهون خدیجه است

همسر حضرت زهرا (س) نیز امیرالمومنین علی (ع) است که پیامبر گرامی (ص) فرمودند: زهرا جان اگر علی نبود، کفوی برای تو در عالم وجود یافت نمی‌شد. و اگر تو نبودی کفوی برای علی در عالم نبود. حضرت فاطمه زهرا از لحاظ فرزند نیز فرزندانی نظیر امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و ام کلثوم سلام الله علیهم را تحویل عالم بشریت داده‌اند. اسلام مرهون مجاهدتها و تلاشهای فرزندان گرامی حضرت زهراست.

شهادت امام حسین (ع) اسلام را بیمه کرد و مجاهدت حضرت زینب(س)، شهادت آن حضرت را جهانگیر کرد. حضرت زینب با آن شهامت مثال زدنی در مقابل دشمن گفت: «‌ثکلتک امک یابن مرجانه ما رأیت الا جمیلا»

نظیر چنین فرزندانی را در عالم کسی نداشته و نخواهد داشت. اما اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها منحصر به این چهار بزرگوار نیست، بلکه دوازده امام از نسل حضرت زهرا به وجود آمدند که بارها پیغمبر اکرم به این موضوع افتخار می‌کردند

از همان وقتی که امام حسین طفلی کوچک بود، پیامبر اکرم او را در دامن می‌نشاندند یا حسین التاسع من ولدک هو القائم بالحق به یملأ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جورا حسینم، نهم از فرزندان تو امام زمان است که به دستش پرچم اسلام روی کره زمین افراشته می‌شود. آنکه عدالت اجتماعیِ سرتاسری می‌آ ورد

آن که ظلم جهانی را ریشه کن می‌کند و بالاخره آن که اسلام را جهانی می‌کند انّ فی إبنه رسول الله لی اسوه حسنه سرمشق من در حکومت، زهرای مرضیه است. آن امامی که اسلام را جهانی می‌کند و می‌فرماید که نحن حجج الله علی خلقه و فاطمه حجه علینا ما دوازده امام حجت برای مردم هستیم و زهرا (س) حجت برای ما است. درک کردن معنای این گونه روایات سخت است، این گونه روایات حیران کننده است و انسان با غور در این مطالب پی به جهل خود می‌برد.

فاطمه (س)؛ در سجاده بندگی

صحیفه تاریخ تا به حال شاهد عبادتهایی بس شگفت از اولیای الهی بوده است. در میان تمامی عبادتها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه‌ای بی‌نظیر بخشیده، عبادتهای بانوی بزرگواری است که در اوج جوانی مایه فخر و مباهات عابدان گردیده است. توصیف کمیت و کیفیت عبادت فاطمه زهرا (س) جز از عهده خداوند متعال و برگزیدگان خاص او برنمی‌آید

در عظمت عبادت او همین بس که خداوند عالمیان، به وصف عبادت او و یگانه کفو و همتایش علی (ع) می‌پردازد. اوج عبادت آن حضرت در آخرین آیات آل‌عمران از کلام خداوند رحمان، جلوه نموده الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض؛ آنان که خدای را در همه حال ایستاده، نشسته و خفته بر پهلوهاشان یاد می‌کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند.

درباره شب ازدواج آن عابده مطهره چنین نقل شده : علی (ع) در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. فاطمه (س) فرمود: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چرا که انتقال از خانه پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت

تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگی به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم (احقاق الحق4: 481). شخصیت حضرت زهرا اطهر (س) از همان ساعات آغازین زندگی مشترک، چنان برای علی (ع جلوه می‌یابد که وقتی فردای آن شب پیامبر اکرم (ص) از علی (ع) می‌پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟ بی‌درنگ می‌گوید: بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند (بحارالانوار 42: 481).‏

امام حسن مجتبی (ع) در وصف عبادت مادرش چنین می‌فرماید: در شب جمعه‌ای، مادرم را در محراب عبادت نظاره می‌کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آن گاه که سپیدی صبح سر زد. می‌شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می‌برد و فراوان دعایشان می‌کند، در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی‌کرد

پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر، چرا همان گونه که برای دیگران دعا می‌کنید، برای خودتان دعا نمی‌کنید. فرمود: فرزندم ابتدا همسایه بعد خانه (همان43: 81) عبادت فاطمه (س) آنچنان بلند و بی‌همتاست که خداوند بدان بر ملائکه خویش مباهات می‌کند. آن گاه که فاطمه در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز می‌ایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن می‌گیرد، به سان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند خطاب به فرشتگان می‌فرماید:

ملائکه من، بر بنده‌ام فاطمه نظر کنید بر درگاه من ایستاده، در حالی که بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روی نهاده است. شما را گواه می‌گیرم که شیعیانش را از آتش نجات و ایمنی بخشید. مهمان28: 38

بزرگ ترین فضیلت فاطمه(س) حقیقت نهان فاطمه(س) بر غیرمعصوم

خداوند گزارش می کند که فرشتگان مقرب درگاه الهی با آن که در مرتبه عالی فهم و ادراک بودند و به سبب همین مرتبه عالی عقل و شعور به تسبیح و تقدیس الهی مشغول بودند (بقره 30)

دست یابی به همه مقامات خلافت الهی و مظهریت اتم و اکمل از ربوبیت الهی نیز تنها در سایه تمامیت و کمالیت در خدایی شدن و دست یابی به همه صفات و اسماء و فعلیت بخشی به شکل اتم و اکمل اتفاق می افتد که در آیات و روایات این معنا برای چهارده معصوم(ع) اثبات شده که در اوج اینها خمسه طیبه قرار دارند که فاطمه (علیها السلام) تنها زن برتر در میان همه جهانیان است. از این رو به عنوان سیده نساء العالمین معرفی می شود.
از روایات این معنا به دست می آید که حضرت آدم(ع) با همه مقامات بلندش، در مرتبه وجودی چهارده معصوم نبوده است؛ چرا که حقیقت اسمای تعلیمی، همان حقیقت چهارده معصوم بوده که عصاره و خلاصه هستی هستند؛ زیرا اینان صادر نخست و حقیقتی هستند که میان خدا و خلق قرار دارند و واسطه وجود و افاضه هستی و علم و حیات می باشند. از این رو می فرمایند: سبحنا فسبحت الملائکه بتسبیحنا؛ ما تسبیح و تقدیس را به فرشتگان آموختیم. (سفینه البحار ج1 ص594)

امام صادق(ع) : بنا عرف الله، بنا عبدالله، بنا وحد الله، نحن الادلاء علی الله، ولولانا ما عبدالله؛ خدا با ما شناخته شد و با ما خدا عبادت شد و با ما توحید تحقق یافت و ما راهنمایان بر خداییم و اگر ما نبودیم خداوند بندگی و عبادت نمی شد.
برای شناخت اجمالی در قالب علم حصولی و تصور ذهنی و نیز علم حضوری و شهودی در سه مرتبه آن، تناسب و سنخیت، یک اصل اساسی و لازم است. از آن جایی که میان معصوم و غیرمعصوم هیچ سنخیت و تناسبی نیست و اگر باشد تنها در مرتبه بشریت و امکان متاله شدن است، درک و فهم و شناخت معصوم نیازمند عرضه و خبر دادن از سوی خود معصوم است.

در میان معصومان از پیامبران و غیر پیامبران(ع) تنها معصومانی که در مرتبه چهارده معصوم هستند می توانند ایشان را معرفی کنند یا خدای ایشان آنان را معرفی نماید ولی باید دانست که هر کسی به همان مرتبه ای از سنخیت و تناسب دست یافته است می تواند درک و فهم و شناخت از ایشان داشته باشد.

پس خدای فاطمه(س) و یا معصوم در مرتبه ایشان می تواند آن حضرت را معرفی کند و ما نیز تنها در همان سطح و مرتبه سنخیت و تناسب می توانیم ایشان را بشناسیم. بیشتر مردم در همان مرتبه علم حصولی و تصور ذهنی از ایشان شناخت می یابند و اندکی از مردم به مرتبه علم الیقین از علم شهودی و شماری کمتر از انگشتان دست، به عین الیقین می رسند و به حق الیقین حقیقت ایشان کسی نمی رسد چون دور از دسترس است.

چهار عمل ارزشمند قبل از خواب (هدیه پیامبر به فاطمه)

حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: یک شب آماده خواب بودم که پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه جان! نخواب، مگر این که چهار عمل را به جا آوری! 1- قرآن را ختم کنی

2- پیامبران را شفیع خود گردانی

3- مؤمنین و مؤمنات را از خود راضی و خشنود سازی

4- حج واجب و عمره را به جا آوری.

حضرت این جملات را بیان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر کردم تا نمازش پایان یافت، بی درنگ گفتم: ای رسول خدا(ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودی که در این وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟

پدرم تبسم کرد و فرمود:

ای فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه قل هو الله احد را بخوانی، گویا قرآن را ختم کرده ای، و هرگاه بر من و پیامبران پیشین من درود و سلام و صلوات فرستی همه ما شفیعان تو خواهیم بود، اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین و هرگاه برای برادران و خواهران دینی و با ایمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمایی، همگی آنها را از خود راضی و خشنود ساخته ای، اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و هرگاه بگویی: سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اکبر گویا حج تمتع و حج عمره گزارده ای. مسند فاطمه ص۱۱۸

حضرت زهرا (س) در برابر پروردگار

کوچکی کوچک ‏ترین موجود انسان و بزرگی بزرگ‏ ترین معبود خدا را می‏دید و از کوتاهی خویش در انجام فرمان‏های الهی می‏هراسید؛ آن چنان که یزدان در برابر فرشتگانش به او افتخار می‏کرد و می‏فرمود: به فاطمه بنگرید، چگونه اندامش از هراس [احتمال کوتاهی در برابر] من می‏هراسد؟! آن هم زهرایی که پیامبر(ص) درباره او فرمود: خداوند اندام و دل فاطمه را از خداباوری و یقین، سرشار کرده است

بانویی که در آسمان ایمان چنان اوج گرفته بود که ایمان و باور به او، در ردیف ایمان و باور به پیامبر (ص) و آفریدگار محسوب می‏شود. در گفتگویی طولانی، روزی به پدر گفت: پدرم! جانم فدایت! برای چه گریه می‏کنی؟ و او برایش آیه‏ های ۴۰-۴۴ حجر را خواند که جبرئیل آورده بود: و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست. هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده ‏اند.

فاطمه(س) به رو، بر زمین افتاد و بارها گفت: وای بر کسی، وای بر کسی که وارد دوزخ شود! اگر از نشانه‏ ها و عوامل و مراحل و موانع و آثار اخلاص و یا از تفاوت مخلَص و مخلِص به بهانه اینکه جای بحثش اینجا نیست بتوان گذشت، اما از توضیح حقیقت اخلاص نمی‏توان گذشت. حقیقت اخلاص، فقط خدا را در نظر داشتن است و فقط برای او کار کردن

اخلاص، آزادی از وابستگی به مدح و ستایش دیگران است و خالی بودن از هوای نفس. اخلاص، یکی بودن ظاهر است و باطن، درون است و برون؛ و زهرا(س) در اوج قله اخلاص بود.

او در جواب پدرش که می‏فرمود: دخترم، هم اکنون جبرئیل در نزد من است و از جانب خدا پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می‏یابد، می‏گوید: مرا جز خود او هیچ تمنایی نیست. با اینکه سه روز، خود و فرزندانش هیچ نخورده بودند، پیراهنش را نزد یک یهودی گرو می‏گذارد تا سائلی را از خانه خود نرانَد. وقتی سلمان اصرار می‏کند کمی از نان و خرما را خود بردارد، می‏گوید: سلمان، این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن بر نخواهم داشت

راوی می‏گوید: از حسین بن روح از نواب امام زمان(عج) پرسیدم: رسول خدا(ص) چند دختر داشت؟ او گفت: چهار دختر. پرسیدم: کدام یک از همه بافضیلت‏ ترند؟ جواب داد: فاطمه. پرسیدم: با اینکه او از همه فرزندانش کوچک‏تر بوده و کمتر مصاحبت رسول را درک کرده، چرا او؟ جواب داد: به سبب دو خصلت که خدای سبحان مخصوص او گردانیده بود. یکی اینکه وارث رسول خدا(ص) بود و دیگری اینکه نسل رسول خدا(ص) از ذریه اوست و خداوند سبحان اینها را به او ارزانی نداشت مگر به دلیل اخلاص در نیت او.

پس با هم به کلام این عبد مخلَص خدا گوش می‏سپاریم: کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.

او روزه ‏داری را تنها دم فرو بستن از خوردن و آشامیدن نمی‏دانست و مردمان را به ژرفای روزه ‏داری توجه می‏داد: اگر روزه ‏دار زبان، گوش، چشم و دیگر اعضایش را [از گناه] حفظ نکند، روزه چه فایده‏ای برایش دارد؟ روزی به همسرش گفت: ای ابا الحسن!

از پدرم شنیدم که می‏فرمود: اشک، خشم خداوند را فرومی ‏نشاند؛ و قبر، باغی از باغستان بهشت نخواهد بود، جز هنگامی که آدمی از بیم [کارهای زشت خود در برابر] خداوند می‏گرید و یزدانِ عزیزِ جبران کننده [ی نیکی انسان‏ها]، می‏داند که من از [کوتاهی خود در برابر] پروردگار می‏گریم. امام(ع) نیز گریست.

فاطمه با دستانش اشک او را برگرفت و بر رخسار خود مالید و گفت: ای ابا الحسن! اگر اندوهگینی میان مردمی بگرید، آفریدگار [به خاطر او] آن مردمان را می‏ بخشاید. پسرعمویم! تو اندوهگینی و من اشک تو را بر چهره ‏ام مالیدم تا آمرزش خداوندی مرا فراگیرد. فاطمه(س) می‏فرمود: از دنیای شما، سه چیز را دوست می‏دارم که یکی از آنها قرآن را با توجه خواندن است

سلمان می‏گوید: روزی به درِ خانه بانو آمدم، صدایش را شنیدم که مشغول خواندن قرآن بود. می‏فرمود: کسی که سوره حدید، واقعه و رحمان را بخواند [و در مفاهیم عمیق آن بیندیشد و عمل کند]، در ملکوت آسمان‏ها و زمین او را ساکن بهشت می‏نامند. اگر موقعیتی مناسب رخ می‏داد، با معرفی قرآن، به عنوان نسخه بهبودبخش بیماری‏های انسان در طول تاریخ، اندیشه‏ ها را به مهمانیِ این درمان گر می‏برد: حجت‏های آن آشکار است و آنچه درباره ماست پدیدار.

و برهان آن روشن. و از تاریکی گمان به کنار. و آوای آن در گوش، مایه آرام و قرار. و پیرویش ره گشای روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار. دلیل‏های روشن الهی را در پرتو آیت‏های آن توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستجاب را نماینده و شریعت را راه گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده. او حتی وصیت می‏کند در شب اوّل قبر، علی(‏ع) بر سر مزارش زیاد قرآن بخواند و دعا کند.

و از همین انس او با قرآن بود که فضه، خادمه او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد. و باز از همین انس او با قرآن بود که در صحرای محشر هم قرآن را زمزمه می‏کند. تا آنجا که حتی در هنگام داخل شدن به بهشت هم آیات قرآن را می‏خواند. حسن بصری گوید: در دنیا عابدتر از فاطمه نیست. او آن قدر برای نماز سرپا می‏ایستاد که پاهایش ورم می‏کرد

رسول خدا(ص) می‏فرمود: وقتی زهرا در محراب عبادت می‏ ایستاد، همچون ستاره ‏ای برای ملائکه آسمان می‏درخشید. عصر روزی که شب آن، شب قدر بود، بچه ‏ها را به استراحت وامی‏داشت، غذای اندکی به آنان می‏داد تا سنگین نشوند و بتوانند با بیداری در شب قدر، از گشایش‏های آن شب بهره‏ مند شوند و می‏فرمود: ناکام، کسی است که از خیر آن شب محروم بماند

                                     فاطمه «س » همپایه امیرالمؤمنین است

شخصیت زهراى اطهر، در ابعاد سیاسى و اجتماعى و جهادى، شخصیت ممتاز و برجسته اى است؛ به طورى که همة زنان مبارز و انقلابى و برجسته و سیاسىِ عالم مى توانند از زندگى کوتاه و پرُمغز او درس بگیرند. زنى که در بیت انقلاب متولد شد و تمام دوران کودکى را در آغوش پدرى گذراند که در حال یک مبارزة عظیم جهانىِ فرامو ش نشدنى بود

آن خانمى که در دوران کودکى، سختیهاى مبارزة دوران مکه را چشید، به شعب ابى طالب برده شد، گرسنگى و سختى و رعب و انواع و اقسام شدتهاى دوران مبارزة مکه را لمس نمود و بعد هم که به مدینه هجرت کرد، همسر مردى شد که تمام زندگیش جهاد فى سبیل الله بود و در تمام قریب به یازده سال زندگى مشترک فاطمة زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام هیچ سالى، بلکه هیچ نیم سالى نگذشت که این شوهر، کمر به جهاد فى سبیل الله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و فداکار، همسرىِ شایستة یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دائمى میدان جنگ را نکرده باشد.

آنوقت در چنین دنیایی، پیامبر اکرم دختری تربیت میکند که این دختر، شایستگی آن را پیدا میکند که پیامبر خدا دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمة زهرا ازطرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آنهم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هست و اتکایش به وحی و الهام الهی است، خم میشود و دست دخترش را میبوسد؟ این حاکی است که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سال تا بیست سال سن داشته. اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوق العاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است.

اما مقام معنوى این بزرگوار، نسبت به مقام جهادى و انقلابى و اجتماعى او، باز به مراتب بالاتر است. فاطمة زهرا به صورت، یک بشر و یک زن، آن هم زنى جوان است؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهى و یک بندة صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است. کسى است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین ع فرمود: یا عَلِیُّ أنتَ إمامُ اُمّتی وَ خَلیفَتی عَلَیها بعَدی وَ أنتَ ……..مُؤمِناتِ امُّتی إلىَ الجَنّه (بحارالانوار ج43 ص24)

یعنى در روز قیامت، امیرالمؤمنین مردان مؤمن را، و فاطمة زهرا زنان مؤمن را به بهشت الهى راهنمایى مى کنند. او، عِدل و همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین است. آن کسى که وقتى در محراب عبادت مى ایستاد، هزاران فرشتة مقرب خدا، به او خطاب و سلام مى کردند و تهنیت مى گفتند و همان سخنى را بیان مى کردند که فرشتگان، قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض مى کردند: یا فاطمه إنّ الله اصطَفاکِ وَ طَهّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلى نِساءِ العالَمِین (بحارالانوار ج43 ص24) ای فاطمه! خداوند تو را برگزیده، و از همه پلید یها پاک نموده و بر زنان عالمیان برترى داده است .

این، مقام معنوى فاطمة زهراست. زنى، آنهم در سنین جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جایى مى رسد که بنابر آنچه که در بعضى از روایات است، فرشتگان با او سخن مى گویند و حقایق را به او ارائه مى دهند. «محدّثه» است؛ یعنى کسى است که فرشتگان با او حدیث مى کنند و حرف مى زنند. این مقام معنوى و میدان وسیع و قلةّ رفیع، در مقابل همة زنهاى آفرینش و عالم است

فاطمة زهرا در قلةّ این بلنداى عظیم ایستاده و به همة زنان عالم خطاب مى کند و آنها را به پیمودن این راه دعوت مى نماید. آنهایى که در طول تاریخ چه در جاهلیت قدیم و چه در جاهلیت قرن بیستم  سعى کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و او را دلبسته به همین زخارف و زینتهاى ظاهرى معرفى نمایند و پایبند مُد و لباس و آرایش و طلا و زیور آلات کنند و وسیله و دستمای هاى براى خوشگذرانیهاى زندگى وانمود نمایند و عملاً در این راه قدم بردارند، منطق آنها منطقى است که مثل برف و یخ، در مقابل گرماى خورشیدِ مقام معنوى فاطمة زهراع ذوب مىشود و از بین مىرود

اسلام، فاطمه ‌آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتى را به عنوانِ نمونه و اسوة زن معرفى مى کند. آن، زندگى ظاهرى و جهاد و مبارزه و دانش و سخنورى و فداکارى و شوهردارى و مادرى و همسرى و مهاجرت و حضور در همة میدانهاى سیاسى و نظامى و انقلابى و برجستگى همه جانبة او که مردهاى بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار مى کرد، اینهم مقام معنوى و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتى و درخشندگى عنصر معنوى و همپایه و هموزن و همسنگِ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوى زنى که اسلام مى خواهد سازد، این است.

جمع بین زندگى یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف، و بین وظایف یک انسان مجاهدِ غیورِ خستگى ناپذیر در برخوردش با حوادثِ سیاسىِ مهم بعد از رحلت رسول اکرم ص که به مسجد مى آید و سخنرانى و موضعگیرى و دفاع مى کند و حرف مى زند؛

و یک جهادگر به تمام معنا و خستگى ناپذیر و مِحنتپذیر و سختى تحمل کن است، ازطرف دیگر. همچنین از جهت سوم، یک عباد تگر و بپادارندة نماز در شبهاى تار و قیام کنندة و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیاى کهن الهى، با خدا راز و نیاز و عبادت مى کند.

پس، زندگى فاطمة زهرا، اگرچه کوتاه بود و حدود بیست سال بیشتر طول نکشید؛ اما این زندگى، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابى و صبر انقلابى و درس و فراگیرى و آموزش به این و آن و سخنرانى و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامى، دریاى پهناورى از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است. این، زندگى جهادى فاطمة زهراست که بسیار عظیم و فوق العاده و حقیقتاً بى نظیر است و یقیناً در ذهن بشر ‌چه امروز و چه در آینده ‌  یک نقطة درخشان و استثنایى است

در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطب هاى که فاطمة زهراس در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه اى است که به گفتة علامة مجلسى، بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند. اینقدر پرمغز است؛ از لحاظ زیبایى هنرى، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج البلاغه است

فاطمة زهراس مى رود در مسجد مدینه، درمقابل مردم مى ایستد و به طور بداهه سخن گفتن حرف مى زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده ترین و گزیده ترین معانى صحبت کرده است. به مسجد مى آید، درمقابل انبوه جمعیت، با حجاب سخنرانى مى کند که آن سخنرانى، کلمه به کلم هاش در تاریخ مى ماند. احساس خضوع مى کند، این یک عظمت را نشان مى دهد. به نظر من، این براى یک دخترِ جوان الگوست.

زندگى فاطمة زهراس از همة ابعاد، زندگ ىاى همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالى روحى یک انسان است

فاطمة زهراس مثل کانونى براى مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشاى پیغمبر است و در این شرایط، زندگى را با کمال سرافرازى به پیش مى برد؛ فرزندانى تربیت مىکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهرى را نگهدارى م ىکند مثل على و رضایت پدرى را جلب مىکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز مى شود، دختر پیغمبر ذره اى از لذتهاى دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایى را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمى دهد. عبادت فاطمة زهراس ، یک عبادت نمونه است.

* حضرت زهرا(س) بالاترین ظرفیت تبلیغ اسلام در جهان امروز است و می‌توانیم به صورت نمونه عینی و عملی ایشان را به جهانیان معرفی کنیم. جهان بشریت تشنه این است که مادری مانند حضرت زهرا داشته باشد؛ ایشان برای همه ابنای بشر می تواند مادر باشد. نام فاطیما که عبارت دیگری از نام فاطمه به زبانی دیگر است نامی بین المللی است و برخی تحلیل و اخباری از ارادت هایی که در آمریکای لاتین و دیگر نقاط دنیا مانند مصر نسبت به ایشان وجود دارد ارائه می کنند

25 سال است که همت خود را صرف اهانت به پیامبر خاتم کرده اند اما اگر مردم عالم خبر داشته باشند که این پیامبر دختری مانند حضرت زهرا دارد دلشان نمی آید که به پیامبر اهانت کنند . این اشتباه بزرگ را باید جبران کنیم. همه زیارتنامه های ما جهانی است ما در زیارتنامه ها به نوح و عیسی و انبیای همه ادیان عالم سلام می دهیم؛ ما ظرفیت جهانی زیادی داریم اما جهانی نشده ایم. حضرت زهرا(س) در رأس چهار زن بزرگوار عالم قرار دارند و باید ایشان را جهانی معرفی کنیم؛

چرا هر ساله مراسم فاطمیه برگزار می‌شود

آیا عادت است، باعث آرامش وجدان و آرامش روحی می‌شود یا مسئله مهم‌تر از اینهاست؟ و بسیار اساسی‌تر اگر دقیق شویم دو هدف ارزنده می‌تواند مطرح شود؛

هدف اول: مراسم شهادت حضرت زهرا و مراسم محرم و صفر و سایر مراسم که برگزار می‌کنیم باعث شناخت بیشتر ما از این معصومین علیهم‌ا لسلام می‌شود و اگر نشود جای تاسف دارد.

هدف دوم:  وظایف و رسالتی که به عهده ماست روشن می‌شود. اینها که بودند؟ چه کردند؟ چه می‌خواستند و با آنها چه کردند و چرا؟ پیامبر ص یک دختر از خود باقی گذاشت با آن همه محبتی که به نقل همه بزرگان نسبت به او داشت تا حدی که بوسه بر دست او می‌زد و شب و روز از او سخن می گوید و می‌فرماید: ابوها فداها و تقی ام ابیها.

و چرا در مدت زمان کوتاهی بعد از پدر با حالتی بسیار اندوه بار از دنیا می‌رود. و خطبه‌هایش نشان می‌دهد که از مردم اظهار تنفر و بیزاری می‌نماید و چرا؟ و ما باید چه کنیم؟ و چرا پیامبر که سخنی جز وحی نمی‌گوید: و ما ینطق یمن الهوی ان هو الا وحی یوحی

خلاصه اینکه اگر نگاه ما به این حدیث و صاحب حدیث و گوینده حدیث یعنی پیامبر و دخترش نگاهی عاقلانه باشد باید معرفت ما بالا برود وگرنه ضرر کرده‌ایم.

اگرچه شیعه هستیم و برای بی بی هر سال عزاداری می‌کنیم و در جلسات عزا شرکت می‌کنیم، بله حفظ شعائر خوب است ولی نباید اکتفا کرد باید آموخت چرا دل به فاطمه داده‌ایم؟

مثال: فرض کنیم در لیوانی عصاره حیات‌بخش است. شناخت من به این عصاره هرچه قدر بیشتر باشد در حفظ و نگهداری و اهمیت دادن به آن توجه بیشتری می‌کنم.

امام باقر (ع) : اگر حب ما صادقانه باشد مطیع می‌شویم. پس اگر ما محب واقعی خانم هستیم اطاعت از او را باید آن حب با خودش بیاورد وگرنه ... پس بایستی از حالات حیوانی بیرون بیایم و غضب و رضای من عقلی باشد

آ‌یا رضای غریزه با رضای عقل در یک سطح است. علی ع: پناه می‌برم به خدا از خواب عقل، عقل اگر سوار بر شهوت باشد به سوی خدا حرکت می‌کند ولی اگر شهوت‌ سوار عقل شد شخص را از خدا جدا می‌کند.

عقلی که خدا را می‌شناسد و خود را زیر سیطره و امر و نهی و تسلیم محض خدا قرار می‌دهد و کار را به جایی می‌رساند که فانی در رب شود حالا من مطیع غریزه باشم بهتر است یا مطیع عقل باشم، مطیع عقل خودم باشم بهتر است یا مطیع عقل عقلا بشوم مطیع عقل عقلا بشوم بهتر است یا مطیع خدا بشوم؟

بهشت بوی سینه فاطمه را می‌دهد

مقام زهرا بالاتر از بهشت است براساس اینکه انسان مقامش بالاتر از سایر موجودات است. علی ع او را به خانه می‌برد و می‌گوید یا فاطمه چیزی در خانه داریم؟ می‌گوید غذا بسیار کم است اگر با هم بخورند سیر نمی‌شوند، اگر مهمان به تنهایی بخورد ممکن است متوجه شود و ناراحت شود.
علی (ع) ظرف غذا را جلوی میهمان می‌گذارد. یک ظرف خالی جلوی خودش. به هوای تنظیم نور چراغ، چراغ را خاموش می‌کند. مهمان غذایش را می‌خورد و فکر می‌کند که علی هم دارد میل می‌کند. غذا که تمام می‌شود چراغ را روشن می‌کند در این هنگام پیامبر (ص) در می‌زند و می‌گوید علی جان در این خانه چه می‌گذرد!

جبرائیل نازل شده و این آیه را در شان شما نازل کرده است (9 حشر) ... و یوثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصه ...(و نسبت به آنچه به آنها داده شده در دل خود احساس نیاز نمی‌کنند و آنها را بر خود مقدم می‌دارند هرچند که خود نیاز مبرمی به آن داشته باشند) من گرسنه می‌مانم ولی غذایم را به دیگری می‌دهم؛ ایثار است، جلوه‌ای از جلوات حضرت حق است.

از حدیث پیامبر (ص) راجع به حضرت زهرا س چهار نکته ظریف به دست می‌آید. و ببینیم ما نسبت به این چهار نکته چگونه هستیم؟ (بیان پیامبر به دخترش: دخترم غضب شما غضب خداست و رضایت شما رضایت خداست) با مقدمه‌ای که مطرح شد و تعاریفی که شد این چهار نکته را به ما نشان می‌دهد:

اولین درس: انسان این توان را دارد، این سرمایه وجود را دارد، این درجه از قدرت و قوای وجودی را دارد که می‌تواند از مرز حیوانیت به مرز انسان‌های عادی برسد و از مرز انسان‌های عادی اوج بگیرد و به مرز برترین درجه وجودی که تقرب حضرت حق و جلوه و مَظهر و مُظهِر صفات الهی شدن است برسد. می‌گویند مگر می‌شود؟

پیامبر ص با معرفی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها. در عالم انسانی: انسان می‌تواند و این قوه و درجه را دارد تا به آنجا برسد که مظهر تمام عیار خدا بشود یعنی پسندش خدایی، غضبش خدایی، یعنی آنچه که تو می‌خواهی خدا می‌خواهد و آنچه تو نمی‌خواهی خدا نمی‌خواهد.

دومین درس: این توان را اگر ندیدی و نشناختی، می‌شود به قول قرآن خود فراموشی، (حشر 19) نسوا الله فانسیهم انفسهم آنجا که قرآن می‌فرماید (179 اعراف) همانا بسیاری از جنیان و آدمیان را (گویی) برای دوزخ آفریده‌ایم (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن فهم نمی‌کنند و چشم‌هایی دارند که با آن نمی‌بینند، گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند آنها چون چهار پایانند بلکه گمراه‌ترند هم اینانند غافلان هستند.

وقتی خداوند می‌فرماید بل هم اضل به این جهت است که آنها قدرت دارند ولی نادیده گرفته‌اند چرا که می‌فرماید دل دارند ولی فهم نمی‌کنند، چشم دارند و نمی‌بینند، گوش دارند ولی نمی‌شنوند، یعنی سرمایه‌های وجودی بشر را دارند ولی فراموش کرده‌اند. یعنی فاصله‌ای ایجاد کرده‌ام و این فاصله را باید از میان بردارم و عمر به سرعت می‌گذرد و غافلم. در آخر آیه می‌فرماید اولئک هم الغافلون. امام علی ع: بادر الفرصه قبل ان تکون غصه فرصت را دریاب، پیش از آنکه اندوه گردد ... (شرح غرر الحکم و درر الکلم)

پس نکته اول و دوم حدیث: 1- بشر می‌تواند مظهر رضا وغضب خدا بشود

2- نکند فراموش کند تا این سرمایه را.

سومین درس: این توان را تحت تاثیر چه عواملی قرار می‌دهد؟ یعنی این سرمایه وجودی را که شامل لهم قلوب ،‌ اعین و اذان) که در آ‌یه 179 اعراف فرمود، توسط چه عاملی جذب می‌شود، چه دلبری این دل را می‌برد؛ دل محل حب است، کدام محبوب دل را برده؟ دعای جوشن کبیر فراز 39- یا خیر المسئولین، یا خیرالمقصودین ... یا خیر المحبوبین ای بهترین دوست داشته شدگان

ولی اگر طبیعت‌گرایی، پول، مقام، شهوت، شهرت و ... برای من محبوب است و مرا به سوی خودشان می‌برد بالاتر و محبوب‌ترش خداست. چه کسی مظهر رضای خداست؟ کسی که یا خیر المحبوبین خدا محبوبش است

یا خیر المقصودین مقصد من چیست؟ اگر در هر کاری مقصد غیر از خدا باشد عین حماقت است و حیوانی است (اولئک کالانعام بل هم اضل) برای اینکه بهترین مقصد و هدف، خداست. یا خیر المطلوبین ما چه طلب می‌کنیم در کلیه رفتارهایمان و اعمالمان. قرآن این درس را به ما داده است. (از قول حضرت ابراهیم علیه السلام) انعام 162 قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین بگو: بی‌گمان، نماز و عبادات من و زندگی و مرگ من هم برای خداست که پروردگار جهانیان است

اگر به اینجا رسید رضایتش می‌شود رضای خدا، خشمش می‌شود خشم خدا، پس این سرمایه و توان وجودی را تحت تاثیر چه عواملی قرار داده‌ام؟ (1- عوامل درونی 2- عوامل بیرونی)

1- عوامل درونی: درونم را تحت تاثیر هوای نفس قرار می‌دهم و پیروی از امیال نفسانی را در درونم قرار می‌دهم. (تحت تاثیر شهوت جنسی- پول- میز- مقام- شهرت و ...)

2- عوامل بیرونی: تحت تاثیر دوستان ناباب، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ! حضرت خدیجه کبری همه چیزش را داد. تمام تعلقات دنیایی را و جماعت آن زمان را رها کرد و به سوی حق آمد و جماعت، او را ترک کردند و در موقع وفات هیچ نداشت حتی کفن. به دخترش می‌گوید من خجالت می‌کشم، به پدرت بگو اگر امکان دارد عبایش را کفن من قرار دهد. همرنگ جماعت نشد بلکه همراه حق شد و سلام خدا بر او باد

زهرا جان شما مَظهر تمام عیار صفات حضرت حق در مقام آنچه به قرب الهی به معنی لقا رب و وصل حضرت حق تا به آنجا رسیدی که مظهریتت مظهریت حق است، مظهریتت، مظهریت رضا و غضب حق. لذا پیامبر (ص) به عنوان انسان کامل چه می خواهد، هرچه انسان بالاتر است خواسته‌اش بالاتر است. برترین خواسته از بینش قرآنی چیست؟ (توبه 72) ...

و رضوان من الله‌اکبر ذلک هوالغفور العظیم. خداوند به مردان و زنان با ایمان، بهشت‌هایی را که پای درختانش نهرها جاری است، که همیشه در آنند و سراهایی پاکیزه در جنات عدن وعده کرده است (جنات عدن بهشت‌های پاینده و ابدی) ولی رضوان خدا (رضایت خدا) (از همه) برتر است، این همان کامیابی بزرگ است.

پس بالاتر از جنات هم داریم، رضوان است، فوز عظیم در جنت نیست، در رضوان است، در مقام متقین. امام جواد ع: همانا ایمان درجه‌ای بالاتر از اسلام دارد و تقوا درجه‌ای فوق ایمان دارد.

قدا فلح المومنون به راستی رستگار شدند مومنان. پس از دید قرآن ملاک رستگاری، ایمان است، بار را به سر منزل مقصود می‌رساند و العاقبه للمتقین مقام متقین را قرآن می‌فرماید: (قمر 54 و 55) ان المتقین فی جنت و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر و پیامبر چه می‌خواهد؟

مقام بالاترین را که مال اوست و آن رضوان من الله (رضایت خدا) و آن عند ملیک مقتدر که بالاتر از فی جنت و نهر است و همین پیامبر می‌فرماید هرگاه دلم هوس بهشت می‌کند فاطمه را می‌بویم یعنی فاطمه مظهر عند ملیک مقتدر یعنی مظهر برترین کمال ممکن در عالم امکان است، او مظهر حق است پس می‌شود مظهر صفات حق،

پس باید بفهمیم معنی دوست‌داشتن حضرت زهرا س یعنی چه؟ باید معرفت خود را بالا ببریم، اگر در زندگی بر سر دو راهی گیر کردم به سوی حق،‌به سوی باطل ،‌نگاه به نامحرم ... نگاه کنم یا نه. اگر نگاه نکردم اگر به سوی باطل نرفتم علاقه خود را به زهرا نشان داده‌ام، در کسب و کار، در زندگی زناشویی و ... دو راهی دلم می‌خواهد و خدا نمی‌خواهد.

باید دید کدام طرفی می‌روم، با زهرا هستم یا نیستم و این حدیث این درس را به ما می‌دهد که زهرا چون مظهر خداست مظهر خداست و من شیعه نیز باید این‌گونه باشم.

تا اینجا سه نکته را مطرح کردیم:

1 - می‌دانیم چنین قدرتی داریم یا نمی‌دانیم

2 - اگر این توان را ندیدیم می‌شود خود فراموشی

3 - این توان را تحت تاثیر چه عواملی قرار می‌دهم (عوامل درونی- عوامل بیرونی) حجت درونی عقل و حجت بیرونی: انبیا، رسل، ائمه، علما، صدیقین، شهدا، ابرار، صلحا، هاکان، برجستگان و ... آیا من این قدرت درونی را تحت تربیت و کلام این برجستگان قرار می‌دهم و در جهت لقا رب قرار می‌گیرم یا در جمع عوامل شیطانی، عرفیات غلط اجتماعی، سنت‌های باطل، همرنگ جماعت شدن و ... قرآن می‌فرماید اکثر هم لایعقلون، اکثر هم لایشعرون و نهایتا به سوی شیطان می‌روم.

درس چهارم: این قدرت را فانی در الله می‌کنم. به کمک واصلان اعلی، فانی در الله شدن. لازمه این فانی شدن در چیست؟ یک تسبیح در دست بگیرم از صبح تا شب بگویم من دلم می‌خواهد که سرمایه وجودی‌ام به مقام فناء فی الله برسد که مظهر حق بشوم تا مظهر حق گردم آیا می‌شود؟ اینجا ابتلاء مطرح می‌شود، امتحان‌ها مطرح می‌شود. (بقره 124)

و اذ بتلی ابراهیم ربه ... و هنگامی که خدا ابراهیم را با کلماتی بیازمود و او را به اتمام رسانید گفت: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. (ابراهیم) گفت: از خاندانم چطور، فرمود: عهد من به ستمکاران نمی‌رسد. (عنکبوت 1 و 2) احسب الناس ان یترکوا اَن یقولوا امنا و هم لایفتنون. آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم به حال خود رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند.

این امتحان برای همه هست،‌برای خود حضرت زهرا علیها السلام هم بود. در زیارت حضرت داریم. یا ممتحنه، امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره ... ای بانوی آزموده، آزمود تو را خداوندی که آفرید تو را پیش از اینکه بیافریند تو را پس یافت به آنچه آزمود تو را شکیبا (مفاتیح الجنان) یک امتحان خانم بعد از شهادت پدرش شروع شد. خانم از علی ع سئوال می‌کند راست است که از خانه بیرون می‌روی به تو سلام نمی‌کنند

جواب می‌دهد نه اینکه سلام نمی‌کنند بلکه جواب سلام مرا نمی‌دهند. برای علی و فاطمه این مهم نیست ولی درد اجتماع است که جامعه چه باید بخواهد و چه نباید بخواهد، رضایت و غضب به چه داشته باشد،‌ فرهنگ یک جامعه از خواست و نخواست آن جامعه تشخیص داده می‌شود، آ‌یا احساسات را بر عقل و علم غلبه می‌دهند یا برعکس، آیا حق را تایید می‌کنند یا باطل را

فاطمه(س) انسان کامل فانی در حق

انسان های کامل که حق در ایشان مظهریت یافته و تجسم حق مطلق یعنی خداوند هستند، انسان های نادری هستند که به این مقام بلند دست یافته اند؛ زیرا ایشان با تمام ظرفیت و توان خویش، گام در راهی گذاشته اند تا صورت خداوند شوند و اسما و صفات الهی را در خود ظهور و بروز دهند

ایشان پروانه های زیبایی هستند که از پیله سخت و سفت ابریشمی دنیا بیرون آمده و با تلاش و کوشش خود، عنایات الهی را به خود جلب و جذب نمودند. تلاش ایشان، عنایات و امدادهای غیبی را نصیب آنان کرد و هر گام کوتاه ایشان، صدها گام تقرب خداوندی را بهره آنان نمود

هر چند که خداوند انسان را بر صورت خویش آفرید؛ یعنی تمامی اسما و صفات خویش را در انسان قرار داد (بقره13) و انسان مظهر خداوند شد، ولی این مظهریت، تنها زمانی به تمام و کمال خود می رسد که انسانها با تلاش و سعی خویش (انشقاق 6) بتوانند اسما و صفات سرشته در ذات خویش را به فعلیت برسانند

راهی که به فعلیت اسمای الهی می انجامد، راه های گوناگونی است، ولی کامل ترین آسانترین، کوتاه ترین و بهترین راه، همان راه و طریقت شریعت است که از آن به طریقت عبودیت نیز یاد می شود سالک طریقت عبودیت نه تنها به حقیقت می رسد، بلکه خود مظهر حقیقت می شود و به مقام «یدور حیثما دار» دست می یابد.

از این رو امام صادق(ع) کنه و گوهر عبودیت را ربوبیت می داند؛ زیرا کسی که از مسیر رنگ خدایی گرفتن حرکت می کند و از صبغه الله می گذرد و گام در متاله و خدایی شدن می نهد و در نهایت، متاله و خدایی می شود، از مقامات متاله شدن نیز بهره مند می گردد که یکی از آنها ربوبیت است

به این معنا که در مقام خلافت قرار می گیرد؛ زیرا وقتی خدایی شد، می تواند خلیفه الله شود و مظهر حق گردد و در مقام مظهر حق، ربوبیت و پروردگاری کند. این گونه است که در تحلیل و تفسیر قرآنی، عبدالله و عبده، خلیفه الله مطلق است که مظهر ربوبیت مطلق خداوندی بر کائنات می باشد.(آل عمران 146)
عبدخدا، طی الارض و الزمان (اسراء 1 و نجم 7 تا 10) را به سبب همین عبودیتی انجام می دهد که در طریقت شریعت به دست آورده است؛ چرا که وقتی رنگ خدایی گرفت و تحقق خدایی یافت و متاله گشت، محبوب و مرضی خداوند می گردد

این متاله و خدایی شدن و نیز تحقق صورت خدایی شدن است که از آن به فنای فی الله یاد می شود. چنین شخصی دیگر خود نیست، بلکه به حکم آیه 17انفال خداوند است که در او مظهریت یافته است و یدالله، عین الله و سمع الله و مانند آن می شود. (روایت قرب النوافل)

این گونه است که خداوند از طریق مظهر، عمل می کند و تیر می افکند و کارش را انجام می دهد (و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی)
این فنای انسان در دنیاست که ارزش و اعتبار والا به انسان می بخشد،

چرا که هر گبری به پیری مسلمان می شود، هر انسانی پس از مرگ به نوعی فنا دست می یابد. از این رو فرمان حضرت ختمی مرتبت(ص) این است که: موتوا قبل ان تموتوا؛ پیش از مرگ اضطراری و اجل مسمی و معلق، از مرگ اختیاری بهره مند شوید و فنای الهی را در همین دنیا تجربه کنید و کشف الغطاء را در همین جا درک نمایید

این گونه است که داخل در جنت ذات و صفات شده و بهشت آفرین را در آغوش می کشید. (فجر 27 تا 30) نفس مطمئن، نفس آرامش یافته به فنای الهی است که از مسیر عبودیت از خود گذشته و با پایبندی به شریعت محبت، حقیقت را در خود تحقق بخشیده است.
از جمله این نفوس مطمئن که در دنیا به مرگ اختیاری به فنای فی الله و بقای بالله رسیده اند، حضرت فاطمه(س) است که در آیات قرآنی به عنوان اسوه انسانها معرفی شده است.

آن حضرت(س) چنان که آیات سوره انسان و 33 احزاب و آیات دیگر قرآنی تبیین می کند، متاله و ربانی است و بر همگان است تا او را الگو و اسوه کامل زندگی خویش قرار دهند تا چنان که او محبوب و مرضی خداوند شد، دیگران نیز محبوب و مرضی خداوند شوند

از آن جایی که مقامات انسانی، زن و مرد نمی شناسد، الگوبرداری از فاطمه، اختصاص به زن و مرد ندارد، بلکه همه انسانها می بایست او را الگو قرار دهند؛ چنان که پیامبر(ص) با آن که مرد است، الگوی زنان نیز می باشد. بلکه باید گفت که مقامات انسانی چنان است که موجودات پائین تر از انسان نیز می باید از آنان پیروی کنند تا به کمال شایسته و بایسته خویش برسند

به سخن دیگر، تمام موجوداتی که خداوند به ایشان فرمان داده تا بر انسان سجده برند، می بایست انسان کامل و خدایی و ربانی شده را الگوی خود قرار دهند تا با راهنمایی و دستگیری ایشان به کمال برسند. از این رو همه کائنات از فرشتگان و جنیان و دیگران، می بایست انسان های کاملی چون فاطمه(س) را الگوی خویش قرار دهند.

پیرامون کمالات و فضایل و جایگاه فاطمه زهرا(س)

در نظام هستی سخن راندن آن قدر دشوار است که پیرامون انسان کامل سخن گفتن. چه این که او انسان کامل و کون جامع است. در عرفان ناب و اصیل اسلامی مراتب هستی را عبارت می دانند از لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت و کون جامع. منظور از لاهوت مقام بلند حق تعالی و پروردگار خالق یگانه هستی است

مقصود از جبروت، عالم عقول و فرشتگان مقرب و مراد از ملکوت عالم غیب و فرشتگان واسط، ناسوت مرتبه دنیای مادی و عالم طبیعت و بالاخره منظور از کون جامع، مظهر تمام نمای حق یعنی انسان کامل می باشد که جامع همه کمالات و اسماء و صفات حق تعالی پس از تجلی است

توضیح این که حق تعالی که تمام وجود است و بی حد و نهایت کمالات جمال و جلال را داراست، در مرتبه تجلی ذات و صفات که خود را می نمایاند و فاطر می شود تا ظلمت عدم را به نور وجود برساند، از رسول گرامی و نبی مکرم اسلام به عنوان «اول ما خلق الله» آغاز می کند که فاطمه(س) و علی(ع) نهفته در آن هستند.
فاطمه(س) به عنوان نفس کل و علی(ع) به عنوان عقل کل. این نکته ثمین از روایات نبوی و ائمه اطهار مستفاد است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند نور فاطمه را قبل از این که زمین و آسمان را خلق کند آفرید.» (بحار/43/4) و فرمود: «فاطمه حوراء انسیه است، ]یعنی مافوق فرشته به صورت انسان[ زیرا خداوند از نورش او را آفرید قبل از آن که آدم را خلق کند.» (همان)

این سخن به این معنی است که فاطمه واسطه ای در خلقت جز نور پدرش رسول اکرم(ص) ندارد. ضمن این که خود واسطه در خلقت ما سوی الله است. این را از آن جا می توان دریافت که علی(ع) فرمود: من و پیامبر از یک نوریم و پیامبر(ص) در جواب سؤالی به حضرت علی(ع) می فرماید: «فاطمه هم از نور ماست» (همان/ ص 8)

و خود حضرت فاطمه(س) به حضرت علی(ع) عرضه داشت: «یابن الحسن خداوند خود نور مرا خلق کرد.(همان) همچنین رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را از یک نور آفرید. پس از آن نور شیعیان ما را آفرید و ما تسبیح و تقدیس و تهلیل و تمجید می کردیم و شیعیان ما نیز چنین می کردند. آن گاه خداوند زمین و آسمان و فرشتگان را آفرید و آنان صد سال درنگ کردند در حالی که تسبیح و تقدیس نمی دانستند.»(بحار27/122)

بالاترین فضیلت حضرت زهرا(س) از دیدگاه امام خمینی(ره) فاطمه(س) افتخار خاندان وحی است. زنی که فضائل او همطراز فضائل بی نهایت پیغمبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت بود. (صحیفه نور ج 12 ص 274)

امام صادق(ع) می فرمایند: فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) بیش از 75 روز زنده نماند. غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی درپی به حضورش می آمد و او را در عزای پدر سلامت باد می گفت و تسلی بخش خاطر غمین زهرا(س) بود.

گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن می گفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد می گردید، خبر می داد و امیرالمؤمنین(ع) نیز آنچه جبرئیل املاء می کرد، همه را به رشته تحریر درمی آورد. مجموعه این سخنان است که به مصحف فاطمه(س) موسوم گردید. (اصول کافی ج 1 ص 349 و ج 2 ص 355)
آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید. یک تناسب لازم دارد بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است. این تناسب بین جبرئیل و انبیاء درجه اولی بوده مثل رسول خدا(ص) و موسی و عیسی و ابراهیم(ع) و امثال اینها. میان همه کس نبوده است

بعد از این هم میان کسی دیگر دیده نشده است. حتی درباره ائمه(ع) هم وارد نشده . این فضیلت مختص حضرت صدیقه است. (صحیفه نورج 20 ص 4-5-6) امام راحل (ره) در جایی دیگر می فرمایند: برای تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا جلوه کرده است. او تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان است

او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر گشته است. فاطمه(س) زنی است که تمام ویژگی های انبیاء در اوست. زنی که اگر مرد بود نبی بود. زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود. (صحیفه نور ج 7 ص 337)

عفاف و حجاب حضرت

روایات فراوانی دلالت بر اهمیّت آن بانوی بزرگوار نسبت به حفظ عفت و حجاب دارد. یکی از آن روایات که هم توسط علمای شیعه و هم توسط اهل سنت نقل شده است، این است که بعد از رحلت حضرت ختمی مرتبت قرار شد حضرت زهرا به مسجد بروند و خطبه بخوانند. نقل کرده‌اند که آن حضرت مقنعه سر کرد و علاوه بر آن، چادر سرتا سری پوشید

به اندازه‌ای که روی پاهای ایشان هم چادر بود. سپس آرام آرام راه می‌رفت که مبادا چادر عقب نرود. در میان زنها راه می‌رفت که چشم نامحرم به ایشان نیفتد. آمد داخل مسجد و به مجرد ورود ایشان به مسجد، بین قسمت زنانه و مردانه مسجد پرده کشیدند و حضرت زهرا پشت پرده در میان زنها بودند و مردها آن طرف پرده و خطبه‌ای ایراد کردند که این خطبه یکی از افتخارات ما شیعیان است.
حجاب و عفاف حضرت زهرا به گونه‌ای است که ذکر شد، در حالی که در مقابل نامحرم کوبندگی و قاطعیت دارد، به مسلمانان می‌فهماند که اختلاط بین زن و مرد ممنوع است. تصور نکنید این بی‌حجابی و بی‌عفافی که فعلاً در جامعه رایج است، فقط برای ما باعث ناراحتی شده است، بلکه حضرت زهرا نیز از این موضوع بسیار ناراحت است

همه می‌دانیم که حضرت زهرا بهترین سرمشق است. سرمشق یعنی چه؟ یعنی جامعه باید وضعیت حجاب و عفاف حضرت زهرا را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و به همان صورت عمل نماید. حضرت زهرا وقتی وظیفه ایجاب می‌کند که سخن بگوید، با قاطعیّت تمام سخنرانی می‌کند و آنجا که دیگر داعی ندارد برای اینکه با نامحرم بنشیند، مجلس را ترک می‌کند

روزی یک شخص نابینا وارد بر پیغمبر اکرم شد. حضرت زهرا (س) جلسه را ترک کردند. پیغمبر فرمودند: عزیزم این شخص نابینا است و تو را نمی‌بیند، چرا رفتی؟

حضرت زهرا در پاسخ گفت: یا رسول الله من چشم دارم، می‌بینم و داعی ندارم با نامحرم نشست و برخاست داشته باشم. تا حالا خدمت شما بودم و اکنون که نامحرم آمده است، ماندن من لزومی ندارد.

پاداش مباحثه با غلبه حق از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که فرمود: روزی دو زن که با هم در مساله ای مذهبی اختلاف داشتند خدمت حضرت فاطمه(س) رسیده و نظرشان را اظهار نمودند، آن گاه حضرت فاطمه(س) دلیل و برهان خود را مطابق عقیده آن که اعتقادش صحیح و ادعایش درست بود بیان نمود، و پس از مشاهده سرور و خوشحالی آن زن مومنه به او فرمود:

خوشحالی فرشتگان به سبب ظهور و غلبه حق، بیش از شادی تو بوده و حزن و اندوه شیطان و یارانش بیش از حزن و اندوه آن زنی است که در عقیده باطل خود مغلوب شده است، و پروردگار به فرشتگان دستور می دهد و می فرماید: به جهت این عمل برای فاطمه(س) هزار هزار برابر آنچه تهیه دیده است مهیا کنید و این سنت و قانون و پاداشی است همیشگی برای هر که موجبات پیروزی و غلبه بنده ام را بر معاندین و ناصبین و مخالفین، فراهم کند. بحارالانوار، ج 2، ص 8

علی تنهاست و کدام رنج برای فاطمه گرانبارتر از این؟!

علی عشق فاطمه است؛ بشنو! «انّ السّعید کل السّعید حق السّعید من احبّ علیّاً فی حیاته و بعد موته». عشق فاطمه به فریاد آمده است. بدانید مردم! همانا سعادتمند- به تمامی سعادت و حقیقت آن- کسی است که علی را در زندگی و پس از مرگش دوست بدارد...

و رنج بی وفایی و ستم بر امام که فزونی می گیرد تا آنجا که حتی قلب مرد یهودی را می گدازد، حق باید داد فاطمه(س) اراده مرقد پیامبر خدا کند به قصد نفرین پیمان شکنان و جفاکاران.

سلمان دریاب فاطمه را که اگر نفرین کند، زمین همه آنها را در کام خود فرو می برد. این پیغام علی است.
سلمان به محضر فاطمه(س) می رسد و درخواست می کند که از تصمیم خود درگذرد. «سلمان! آنها قصد جان علی را دارند و من بر این صبر نتوانم. مرا به حال خود بگذار تا در کنار مرقد پدرم، موی پریشان کنم و استغاثه به درگاه خداوند برم.

سلمان دوباره درخواست می کند و این بار می گوید که پیغام، پیغام علی است. «حال که چنین است برمی گردم و صبر می کنم و از جان می شنوم سخن او را و اطاعت می کنم.» فاطمه جانش برای علی می رفت که در نوبتی دیگر از جفاها بر علی به خشم آمد و مهاجمان با مشاهده غضب او، دست از امام کشیدند

آنجا بود که فاطمه به عشق جان بخشید و خطاب به علی فرمود روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا ابا الحسن... روحم فدای تو و جانم سپر بلای تو یا اباالحسن! اگر در خیر و نیکی به سر ببری با تو خواهم بود و اگر در سختی و محنت سرکنی، با تو سر خواهم کرد»... اما نازنین برگزیده خدا کجا و بار غم بزرگ جفا بر علی کجا؟

بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل چون می تواند کشیدن این پیکر لاغر من؟
اگر هنوز از راز عشق و حکایت هجران می جویی، نظاره کن که تقدیر حضرت صدیقه کبری بیش از 3 ماه ماندن در این جهان پس از رحلت پیامبر(ص) نبود اما امیر مؤمنان باید هنوز 30 سال دیگر تا آن سحر که از غصه نجاتش دادند، در میانه میدان مجاهدت، با بینش و بصیرت تمام صبوری می کرد.
عایشه شهادت می دهد که «من روی زمین کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم» و «در میان مردم کسی را شبیه تر از فاطمه به پیامبر از نظر کلام و گفتار ندیدم». بنابراین می توان گفت فاطمه س آن روز در مسجد از زبان پیامبر(ص) خطبه فدکیه را خواند که فرمود:

«خداوند اطاعت ما را مایه نظام دین و امامت ما را امان از تفرقه و جهاد را مایه عزت اسلام قرار داد... آنگاه که خداوند خانه پیامبران و آرامگاه اولیا را برای پیامبرش برگزید، نفاق پنهان در شما ظاهر شد و جامه دین کهنه گردید... و شیطان سر از مخفیگاه بیرون آورد و شما را فرا خواند، دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید و برای فریب خوردن آماده اید...

پس به کجا برمی گردید با آن که راه را شناخته اید؟ و چه چیز را کتمان می کنید پس از آن که حقیقت را یافته اید؟ ... همانا شما را می بینم که به عیش و رفاه چسبیده اید و آن را که شایسته بود به عنوان مولا و مقتدای خود برگزینید، از خود دور ساخته اید و به خیال خود از سختی به آسایش رهنمون شده اید

پس آب [ایمان] را که در دهان خود جمع کرده بودید، یکباره همه را بیرون ریختید و هرچه را خورده بودید، بالا آوردید (و البته به فرموده قرآن) کفر شما و تمام انسان های روی زمین زیانی به خدا نمی رساند....»

از زبان پیامبر گفت آن روز که به زنان عیادت کننده فرمود «به خدا صبح کردم در حالی که بی میل به دنیای بی وفای شما و آزرده از مردان شما هستم. آنان را آزمودم و همه را دور انداختم. و چه قدر زشت است سستی عقیده و تباهی سخن... به خدا سوگند که دنیا ریسمان بندگی برگردن آنها انداخت و دام خود را برای آنان گسترد

پس مرگ و ذلت بر قوم ستمکار باد! وای بر آنان! از علی به کجا روی برگرداندند؟ سوگند به خدا که دشمنی آنها با علی تنها به خاطر برندگی شمشیر او و استواری اش در راه حق و ثبات قدم علیه باطل است...

همانا نطفه فتنه و فساد بسته شد و اکنون منتظر بارور شدن آن باشید و پس از این به جای شیر، از شتران خود خون کثیف و سمّ سوزان بدوشید» و نیز آنجا که به ام سلمه خبر داد «به خدا سوگند آن کس که بر امام او ستم شود و نه به دستور خدا و نه توصیه فرستاده او عمل نکند، پرده حرمت او دریده و هتک می شود

اما آنچه با علی کردند، کینه های جنگ بدر و میراث جنگ احد بود که در قلب های منافقان مخفی بود و اکنون که پیامبر رحمت کرده، بیرون ریخته است. سلام بر تو ای رسول خدا از جانب من و دخترت که در جوار تو فرود آمد

فردا شب که انسیه حورا (س) در برابر دیدگان متحیر فرشتگان و بی تابی حسن و حسین و زینب علیهم السلام غریبانه در خاک شود، «قدر مخفی» خداست که از دیده ها پنهان می شود.

مرد تازه مسلمان! مرقد زهرا(س) قرن ها این چنین ناشناخته خواهد ماند. اما تو بهتر می دانی که کران تا کران جهان پر از نشانه فاطمه(س) و آوای محبت اوست. مرد تازه مسلمان! بیا ایمان خود تازه کنیم... به عشق فاطمه و علی. بیا زندگی کنیم عشق را و ولایت را.

فاطمه، جداکننده از آتش

فاطمه، فاطمه الله است از چند جهت: الف) پیامبراکرم(ص) فرمود دخترم را فاطمه نامیدم زیرا خداوند عزّوجلّ او و دوستدارانش را از آتش جهنم جدا کرده است. (بحار/34/51) ب) امام باقر(ع) فرمود:فاطمه(س) بر درب جهنم توقفی دارند، چون روز قیامت شود بین دیدگان هر شخصی نوشته می شود که او مؤمن است یا کافر، بسا شخصی را که دوستدار اهل بیت پیامبر است می آورند و به واسطه کثرت گناهانش امر می شود وی را در آتش بیندازند.

فاطمه(س) بین دو دیدگانش را می خواند که نوشته شده او محبّ اهل بیت است. به درگاه پروردگار عرض می کند:

پروردگارا تو مرا فاطمه نام نهادی و وعده داده ای هرکسی که من و ذریه ام را دوست دارد از آتش دوزخ برحذر داری و وعده تو حق بوده و تخلف پذیر نیست.خداوند عزّو جلّ می فرماید: ای فاطمه تو راست می گویی، من تو را فاطمه نام نهاده ام و وعده داده ام که هر کس که محبت و ولایت تو و فرزندانت را داشته باشد از آتش جهنم جدایش کنم

وعده من حق بوده و خلف وعده نخواهم نمود و این که به بنده ام امر کردم به جهنم برود به خاطر آن بود که تو او را شفاعت کنی و من شفاعت تو را پذیرفتم تا موقعیت و منزلت تو در پیش من، برای فرشتگان و رسولان معلوم گردد پس هر کسی را که دیدی بین دیدگانش مؤمن نوشته شده دستش را بگیر و به بهشت داخل نما

امام باقر(ع): هنگامی که فاطمه(س) متولد شدند خداوند عزوجل به فرشته ای وحی فرمود که بر زبان محمد(ص) جاری کند نام آن مولود را فاطمه گذارد. سپس فرمود: تو را به واسطه علم از جهل جدا و قطع نمودم، چنانکه از آلودگی برحذر داشتم

آن حضرت سپس فرمودند: به خدا سوگند حق تعالی طبق عهد و میثاقی که نمود به واسطه علم، فاطمه(س) را از جهل و نیز از رجس و آلودگی برحذر و برکنار داشت. (بحار/34/31 علل الشرایع/ 1/785)

تاثیر حب فاطمه(س) قال النبی(ص): یا سلمان! حب فاطمه(س) ینفع فی مأه من المواطن، ایسر ذلک المواطن: الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه. ای سلمان! حب و دوستی فاطمه(س) و پیروی از او در صد جا فایده دارد و سودمند است که آسان ترین آن مکان ها عبارتند از:
1- هنگام مرگ 2- عالم قبر 3- وقت بیرون آمدن از قبر و برانگیخته شدن و محشور گشتن در صحرای محشر 4- عبور از پل صراط 5- در پای میزان عدل الهی  6- وقت محاسبه و حساب و کتاب. بحارالانوار، ج72، ص 116

منبع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی